هاست لینوکس

آخرین بسته‌ی MyBB: نسخه‌ی 1.8.27 MyBB منتشر شد


امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
حضرت سليمان ع
#1
Star 
روزى حضرت سليمان على نبينا وآله و (ع ) روى فرش و بساطش با لشكريان نشسته بود و در هوا سير مى كرد، باد بساط آن حضرت را بسوى مقصد حركت مى داد.
در مسير راه گذرش به سرزمين كربلا افتاد، ناگاه بساط حضرت سه مرتبه دور خودش پيچيد بطورى كه حضرت و لشكريانش همه ترسيدند كه سقوط كنند. بعد باد آرام گرفت و ساكت شد و بساط و فرش را در سرزمين كربلا فرود آورد.
حضرت سليمان (ع ) ناراحت شد و باد را توبيخ كرد و فرمود: چرا اينجورى شدى و چرا اينجا فرود آمدى ؟! باد بامر پروردگار متعال شروع به روضه خوانى و مرثيه خوانى و ذكر مصيبت حضرت سيدالشهداء نمود و گفت : اى سليمان در همينجا حسين (ع ) را بقتل رسانيدند. همينجا بود كه نوه پيغمبر اسلام محمد مختار (ص ) و پسر على كرار را شهيد كردند.
حضرت سليمان (ع ) گريه كرد و بعد فرمود: چه كسى او را شهيد مى كند؟!
گفت : يزيد پليد كه نفرين شده تمام آسمان و زمين است .
حضرت سليمان (ع ) هر دو دستشان را بالا بردند. و يزيد و اتباعش را نفرين كردند و تمام لشكريان از انس وجن ... آمين گفتند. سپس باد وزيدن گرفت و بساط و فرش را بحركت در آورد.

دلم از واقعه كرببلا پر خون است
زين الم ز ابر بصر دامن من جيحون است
ميطپد مرغ دل اندر برم از داغ حسين
ديده از اشگ بصر تا به ابد گلگون است
شد كمان قامت كلثوم زداغ عباس
زينب زار از اين واقعه دل پر خون است
آه از آندم كه زدند آتش كين در حرمش
دل بشد خون و روان از بصرم جيحون است
ياد سرو قد اكبر چو نمايد بجهان
ام ليلاى ستم ديده زغم مجنون است
هم سكينه شده غمگين ز غم داغ پدر
عابدين همدم رنج والم آن دلخون است
شد رباب از غم مرگ على اصغر بى تاب
ناله او ز زمين تا زبر گردون است
هم رقيه زغم مرگ پدر گريه كنان
زينبش مويه كنان سر بسوى هامون است
خامه منشق شد از اين شرح الم (مرتضوى )
قلم افتاد زبس شرح غمش افزون است
مردي که کوه را از ميان برداشت کسي بود که شروع به برداشتن سنگ ريزه ها کرد

[تصویر:  download.php?img=74]
پاسخ
 سپاس شده توسطAR@KST@R (۱۳۸۸/۱۰/۲، ۱۴:۵۱:۳۳ عصر) ، شماره مجازی (۱۴۰۱/۸/۲۶، ۰۱:۵۷:۴۴ صبح) ، گراف مسنجر (۱۴۰۱/۱۰/۳، ۰۴:۱۹:۳۰ صبح) ، چارتر ۴۲۴ (۱۴۰۲/۹/۱۲، ۱۵:۲۳:۰۵ عصر)


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان