۱۳۹۰/۶/۱۶، ۱۳:۱۹:۵۸ عصر
درود
از اول زندگیم رو می گم
3 سالم بود (11 سال پیش)
که برای اولین بار کمبت رو با پسر خالم روی سگاش بازی کردیم و از اون روز به بعد هم این بازی کردن ها بیش تر از روز قبل شد
تا این که وقتی 4-5 ساله شدم و بابام برام اولین کامپیوترم رو خرید تا باهاش بازی کنم نتها چیزی که ازش یادمه گرافیکش بود که 32MB حافظه ی گرافیکی داشت
اولش برام بازی رو می اوردند تا بازی کنم بعد 3-4 روز داییم اومد این فرآیند بازی اوردن رو به مامانم یاد بده تا برام بازی ها رو بیاره مامانم یاد نگرفت (شاید چون نمیخواست) ولی من که کاملا 6 دنگ حواسم رو داده بودم به لطف آیکونی بودن ویندوز 98 (بر عکس dos) یاد گرفتم که روی تصویر کیس و مانتیور دوبار کلیک کنم و برم به اوین درایوی که اون جا بود ...
اکثر داییم می اومد تا رو کامپیوترم بازی نصب کنه ولی بعضی وقت ها که از بازی (تکراری) کردن خسته می شدم شروع می کردم به ور رفتن به کامپیوترم و چیز های زیادی هم یاد می گرفتم از چگونگی پاک کردن فایل ها گرفته تا نصب بازی و حتی یاد گرفتم که چطور با ور داشتن باطری روی مادربورد میشه رمز های که بابام از طریق بایوس برای محدود کردن من میزاشت رو وردارم (البته اون موقعه اسم این ها و دلیله این رو مثل الآن نمی دونستم)
کذشت تا یه روز داییم اومد تا با کامپیوترم بریم تو اینترنت و نمی دونم برای کی ایمیل بسازه (یادمه داییم باهو رو با یه سایت دیگه پیدا کرده بود که یکیشون 200 دلار می گرفت و امکانات بیشتری داشت و دیگر مجانی ایمل میساخت) این موقع بود که برای اولین بار ( توی 5-6 سالگی) اینترنت رو دیدم و طولی نکشید تا (چند روز) که من هم واردن اینترنت شدم و فقط یکی یکی روی آیکون های یاهو (که تا روی ie کلیک می کردم به عنوان پیش فرض می اومد)کلیک می کردم کم کمک یاد گرفتم از هیستوری استفاده کنم و وارد سایت هایی که داییم برام ذخیره کرده بود بشم
گذشت و گذشت و گذشت ، بیشتر و بشتر و بیشتر یاد گرفتم
تا تو 12 سالگی(3 سال پیش) دیگه فعالیت هام جدی شد واسه اولین بار با یکی از دوستان یه وبلاگ ساختیم کم کم یاد گرفتم قالب رو عوض و کنم قالب هایی که برای دانلود بود رو بزارم و ... تا حتی یاد گرفتم خودم قالب هام رو بنویسم خیلی هم برای اولین بار خوب ترکونده بود بازدید دار شده بود تا 3-4 ماه پس از راه اندازی همون جور که راهش انداختیم یه دفعی پاکش کردیم گذشت و گذشت هی با بقیه دوست ها وبلاگ زدم و پاک کردم
تا اینکه نفهمیدم چی شد که خوره ی تراوین شدم و از همه بیشتر از ساخت اتحاد خوشم اومد همیشه اتحادم جزو اولین هایی بود که ساخته میشد و فرمش هم خیلی پیشرفته می شد تا اینکه کم کم فهمیدم که چرا وبلاگ هام با اینکه کد نویسیم عالی شده بود و ... ولی خیلی پیشرفت نمی کرد و تا حدی که بعد از مدتی پاکش می کردم
دلیلش این بود که من باید انجمن مینوشتم نه وبلاگ!!!
این شد که با دوتا از بچه تصمیم به ساخت گرفتیم یه انجمن تو mihanbb خوب پیشرفت کرده بود داشت می گرفت که بعد از 2-3 ماه حتما در جریان هستید اسفند گذشته mihanbb پرید شاید هم دست تقدیر بود ما هم با مدیریت تماس گرفتیم (انصافا چه آدم های خوبی هم بودند) خلاصه سرتون رو درد نیاریم بک آپ رو گرفتیم و روی یه هاست گذاشتیم mysunclub درست شد در عرض 5 ماه بازدید رو به 2500 رسوندیم و بازدید کننده رو به 400 در روز کاربر رو به 500 و رتبه الکسای ایران رو به 9000 رو 19000 پست توی 2000 موضوع و ... تازه فهمیدم حدسم درسته و توی انجمن داری عالیم انصافا هم کمک کاری نکرده بودم و یه لحظه بی کار نمی نشستم پروفایل کاربری درست می شد پورتال اون درست میشد .....
این آخر هم که خیلی خیلی عالی شده بود و هر رو 15 کاربر جدید و هر هفته 500-600 رتبه ی بهتر الکسا در ایران 400-500 ارسال جدید در روز تا اینکه چند روز پیش می دونید چی شد دیگه هیل شدیم و همه بازدید و .. پرید به خاک سیاه نشستیم
تازه این جا بود که فهمیدم
گرد هیچ می پیچیدم
از اول زندگیم رو می گم
3 سالم بود (11 سال پیش)
که برای اولین بار کمبت رو با پسر خالم روی سگاش بازی کردیم و از اون روز به بعد هم این بازی کردن ها بیش تر از روز قبل شد
تا این که وقتی 4-5 ساله شدم و بابام برام اولین کامپیوترم رو خرید تا باهاش بازی کنم نتها چیزی که ازش یادمه گرافیکش بود که 32MB حافظه ی گرافیکی داشت
اولش برام بازی رو می اوردند تا بازی کنم بعد 3-4 روز داییم اومد این فرآیند بازی اوردن رو به مامانم یاد بده تا برام بازی ها رو بیاره مامانم یاد نگرفت (شاید چون نمیخواست) ولی من که کاملا 6 دنگ حواسم رو داده بودم به لطف آیکونی بودن ویندوز 98 (بر عکس dos) یاد گرفتم که روی تصویر کیس و مانتیور دوبار کلیک کنم و برم به اوین درایوی که اون جا بود ...
اکثر داییم می اومد تا رو کامپیوترم بازی نصب کنه ولی بعضی وقت ها که از بازی (تکراری) کردن خسته می شدم شروع می کردم به ور رفتن به کامپیوترم و چیز های زیادی هم یاد می گرفتم از چگونگی پاک کردن فایل ها گرفته تا نصب بازی و حتی یاد گرفتم که چطور با ور داشتن باطری روی مادربورد میشه رمز های که بابام از طریق بایوس برای محدود کردن من میزاشت رو وردارم (البته اون موقعه اسم این ها و دلیله این رو مثل الآن نمی دونستم)
کذشت تا یه روز داییم اومد تا با کامپیوترم بریم تو اینترنت و نمی دونم برای کی ایمیل بسازه (یادمه داییم باهو رو با یه سایت دیگه پیدا کرده بود که یکیشون 200 دلار می گرفت و امکانات بیشتری داشت و دیگر مجانی ایمل میساخت) این موقع بود که برای اولین بار ( توی 5-6 سالگی) اینترنت رو دیدم و طولی نکشید تا (چند روز) که من هم واردن اینترنت شدم و فقط یکی یکی روی آیکون های یاهو (که تا روی ie کلیک می کردم به عنوان پیش فرض می اومد)کلیک می کردم کم کمک یاد گرفتم از هیستوری استفاده کنم و وارد سایت هایی که داییم برام ذخیره کرده بود بشم
گذشت و گذشت و گذشت ، بیشتر و بشتر و بیشتر یاد گرفتم
تا تو 12 سالگی(3 سال پیش) دیگه فعالیت هام جدی شد واسه اولین بار با یکی از دوستان یه وبلاگ ساختیم کم کم یاد گرفتم قالب رو عوض و کنم قالب هایی که برای دانلود بود رو بزارم و ... تا حتی یاد گرفتم خودم قالب هام رو بنویسم خیلی هم برای اولین بار خوب ترکونده بود بازدید دار شده بود تا 3-4 ماه پس از راه اندازی همون جور که راهش انداختیم یه دفعی پاکش کردیم گذشت و گذشت هی با بقیه دوست ها وبلاگ زدم و پاک کردم
تا اینکه نفهمیدم چی شد که خوره ی تراوین شدم و از همه بیشتر از ساخت اتحاد خوشم اومد همیشه اتحادم جزو اولین هایی بود که ساخته میشد و فرمش هم خیلی پیشرفته می شد تا اینکه کم کم فهمیدم که چرا وبلاگ هام با اینکه کد نویسیم عالی شده بود و ... ولی خیلی پیشرفت نمی کرد و تا حدی که بعد از مدتی پاکش می کردم
دلیلش این بود که من باید انجمن مینوشتم نه وبلاگ!!!
این شد که با دوتا از بچه تصمیم به ساخت گرفتیم یه انجمن تو mihanbb خوب پیشرفت کرده بود داشت می گرفت که بعد از 2-3 ماه حتما در جریان هستید اسفند گذشته mihanbb پرید شاید هم دست تقدیر بود ما هم با مدیریت تماس گرفتیم (انصافا چه آدم های خوبی هم بودند) خلاصه سرتون رو درد نیاریم بک آپ رو گرفتیم و روی یه هاست گذاشتیم mysunclub درست شد در عرض 5 ماه بازدید رو به 2500 رسوندیم و بازدید کننده رو به 400 در روز کاربر رو به 500 و رتبه الکسای ایران رو به 9000 رو 19000 پست توی 2000 موضوع و ... تازه فهمیدم حدسم درسته و توی انجمن داری عالیم انصافا هم کمک کاری نکرده بودم و یه لحظه بی کار نمی نشستم پروفایل کاربری درست می شد پورتال اون درست میشد .....
این آخر هم که خیلی خیلی عالی شده بود و هر رو 15 کاربر جدید و هر هفته 500-600 رتبه ی بهتر الکسا در ایران 400-500 ارسال جدید در روز تا اینکه چند روز پیش می دونید چی شد دیگه هیل شدیم و همه بازدید و .. پرید به خاک سیاه نشستیم
تازه این جا بود که فهمیدم
گرد هیچ می پیچیدم
بر روی پای مردن بهتر از روی زانوزندگی کردن است
کوروش کبیر
کوروش کبیر