مرجع پارسی MyBB
گريه حضرت آدم - نسخه‌ی قابل چاپ

+- مرجع پارسی MyBB (https://community.mybbiran.com)
+-- انجمن: ارتباط با شما (https://community.mybbiran.com/forum-44.html)
+--- انجمن: گفت و گوی آزاد (https://community.mybbiran.com/forum-58.html)
+---- انجمن: سایر (https://community.mybbiran.com/forum-60.html)
+---- موضوع: گريه حضرت آدم (/thread-831.html)



گريه حضرت آدم - SUPPORT - ۱۳۸۸/۱۰/۲

وقتى كه حضرت آدم (ع ) از بهشت بيرون شد از كارى كه كرده بود و از فراق حوا و بهشت ، آنقدر گريه كرد، كه روى صورتش دو شيار مثل جوى درست شد و اشك چشمش از آن جارى مى شد كه پرنده ها از آن ميآشاميدند.
و تا چهل سال اين گريه ادامه داشت ، و از كرده خود پشيمان و تائب بود. و توبه كرد. خداوند متعال توبه او را پذيرفت و حضرت جبرئيل (ع ) را فرستاد كه كلماتى به حضرت آدم (ع ) بياموزد و آن كلمات همان بود كه قبلا در عرش ديده بود.
حضرت جبرئيل (ع ) به او فرمود: بگو: يا حميد بحق محمد، يا عالى بحق على ، يافاطر بحق فاطمه ، يامحسن بحق الحسن و (ياذ الاحسان بحق ) الحسين منك الاحسان .
وقتى حضرت آدم (ع ) به اسم امام حسين (ع ) رسيد، اشكش جارى شد و قلبش به درد آمد. فرمود:
اى برادر جبرئيل چرا در ذكر پنجمين اسم كه حسين است قلبم شكست و اشكم جارى شد؟
حضرت جبرئيل فرمود: اى آدم به اين فرزندت مصبتى وارد مى شود كه تمام دردها و غمها و مصيبتها پيش اين ناچيز است ؟ حضرت آدم (ع ) فرمود: اى برادر آن مصيبت چيست ؟ حضرت جبرئيل (ع ) واقعه كربلا را براى او مى گويد، و ميفرمايد: او را تشنه و غريب و بيكس و تنها و بى يار و ياور شهيد مى كنند، اى آدم ؛ اگر او را در حالى كه مى فرمود: واعطشاه ، واقلة ناصراه مى ديدى ... بطورى كه تشنگى ميان او و آسمان مثل دود حايل شده بود.... هيچكس جواب او را نمى دهد.
مگر با شمشير و... او را مانند گوسفند از پشت سر ذبح مى كنند و مال و كاروانش را بتاراج و غارت مى برند... سر او و يارانش را شهر به شهر مى گردانند...
حضرت آدم (ع ) تا اين واقعه را شيند مثل مادرى كه جوانش را از دست داده بلند بلند گريه كرد.

اى در عزايت آدم و حوا گريست
يا كه ساكنان عالم بالا گريسته
پيمبران مرسل و ذرات كائنات ،
از هفت ارض تا به ثريا گريسته
اين بس براى غريبيت اى باعث نجات
گبر و يهود و قوم نصارى گريسته
هم ساكنان معبد و هم واقفان دير
هم جاثليق پير كليسا گريسته
آن ظلمها كه شد بتو در دشت كربلا
هم دوست گريه كرد و هم اعدا گريسته
حوران باغ خلد برين تو اى شهيد
اندر جنان بهره لعيا گريسته
بر كشته تو اى شه بى غسل و كفن
مجنون وار زينب و ليلا گريسته
ما دام عمر، سيّد سجاد ناتوان
اندر عزات اى شه والا گريسته